۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

8روش مفيد برای جلوگيري از بي شوهري!!
در راستاي اينکه بحران بي شوهري در جامعه امروز بوجود آمده کليه خانمهاي محترم مي تونن از روش هاي زير استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .
۱. روش کوزه ايي : همان روش قرن هاي قديم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه مي رفت پسر به کوزه مي خوره کوزه بشکست و بعد چنين گفته اند که : اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشکست ليلي نتيجه گيري : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشي شدن آبه .
۲. روش عرفاني : چهل شبانه روز جلوي خونه رو آب و جارو ميکني و ده تا شمع روشن ميکني شکلات بين مردم تقسيم ميکني تا مرد آرزوهات بياد. نتيجه گيري : در صورت کمبود شمع ميتونين فانوس هم روشن کنين .
۳. روش سوسکي : بخاطر ترس از يه سوسک که حتي ميتوني خودت اون رو تو خونه يا کوچه کار بزاري همچين محکم ميپري تو بغلش و بهش مي چسبي که هيچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه . نتيجه گيري : با تشکر از کليه سوسک هاي محترم مقيم مرکز و حومه .
۴. روش تيپ : انواع تيپ هاي مختلف روي خودت پياده ميکني بيست و دو کيلو لوازم آرايش روي خودت خالي ميکني و سعي ميکني تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوري که هرکس که تو خيابونه مجبور بشه حتما يک بار شما را نگاه کنه بعد گوشه خيابون مي ايستي تا شوهر مناسب سوارت کنه . نتيجه گيري : خطر احتمال از بين رفتن آبروي چندين و چند ساله تان وجود دارد
اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نيست اين دفعه !
۵. روش خر خوني : تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بيست کلاس ميشي بلاخره تو کل سال هاي مدرسه يه خر خون ديگه پيدا ميشه که بياد سراغت و باعث بشه که نترشي . نتيجه گيري : اگه شوهر پيدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدين و بعد ترک تحصيل کنين.
۶.روش مايه داري : با دوستان توي انواع پارتي هاي شبانه و پيست هاي اسکي و باشگاه هاي بيليارد و بولينگ هر کوفت و زهر مار ديگري که ميتوني شرکت ميکني و حواست فقط به يه شوهر مناسب هست تا چيز هاي ديگه . نتيجه گيري : سعي کنين هميشه چند ميليون در کيف خود داشته باشين.
7. روش فاميلي : يه کاغذ بر ميداري و اسم تمام پسرهاي فاميل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردنن رو روش مي نويسي بعد شروع به بررسي و تفکيک ميکني و اونهايي که شرايط را دارن رو انتخاب ميکني و يه برنامه ريزي براي عمليات تاکتيکي که بلاخره يه کدوم رو خفت کني . نتيجه گيري : مي تونين روي يه بچه پنج ساله براي بيست سال آينده برنامه بريزين.
8. روش نامردي : جلوي يکي از اين ماشين هاي پليس يه دفعه مي پري پسره رو ميگيري تو بغلت و دستت رو ميکني تو دستش و ازش... (سانسور ) ميگيري تا بعد از تعهد توي کلانتري مجبور بشه که باهات ازدواج کنه . البته اين روش براي اونهايي است که از کليه روش هاي بالا نا اميد شده اند .

۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

طوطی و کتاب دعا



یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت . او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت: من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند. اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند «ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟». این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطرا انداخته. از شما کمک میخواهم. من را راهنمایی کنم که چگونه آنها را اصلاح کنم؟ کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی های شما چنین عبارتی را بلدند... من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم . آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند. به شما توصیه میکنم طوطیهایتان را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطی های من آنها به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند . خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت. فردای آن روز خانم با قفس طوطی های خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت. کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد و خانم طوطی های ماده را داخل قفس کشیش انداخت . یکی از طوطی های ماده گفت: ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟ طوطی های نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار. دعاهامون مستجاب شد !اقتباس از http://www.goodreader.com/

فرهنگ لغت 2008
ادب : یعنی كمك به یك خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به كمك احتیاج نداشته باشد.
ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با كسی است كه بیشتر تقلب كند.
الكل : مایه گرانبهایی كه همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را.
اوراقچی : تنها موجودی كه زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند.
ایده آل : شوهری كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی كه در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار كند .
زوج ایده آل : شوهر كر و زن لال .
بوسه : تصادفی كه فقط یك سیلی به آدم ضرر می زند .
بیست سالگی : دورانی كه پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر .
چشم : عضویكه چشم چرانها با آن ارتزاق می كنند.
خسیس : كسی كه وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود.
خوش بین : مردی كه تصور كند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی كند گوشی را خواهد گذاشت .
دست : عضوی كه در سینما نزد صاحبش بند نمی شود .
دوران تجرد : دورانی كه معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود.
رفیق : كسی كه همیشه به شما مقروض است .
سوءظن : سعی در دانستن چیزیكه بعدا" انسان آرزو می كند ای كاش آنرا نمی دانست .
سینما : جایی كه پشت سر شما حرف می زنند.
عشق : دردسری كه برای فراموش كردن آن باید عشق تازه تری پیدا كرد .
سرخ پوست : مرد خوشبختی كه وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیكی نمی شود.
سنجاق قفلی : تنها قفلی كه بدون كلید باز می شود .
مرد مجرد : كسی كه هنوز عیوبی دارد كه خود نمی داند.
معجزه : دختر خانمی كه زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود.
موش : خانم هایی كه نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند.
هالو : شوهری كه دستكش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد.

۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه

من كيستم ؟؟؟؟؟

من« دوشيزه مکرمه» هستم، وقتي زن ها روي سرم قند مي سابند و همزمان قند توي دلم آب مي شود.
من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتي زير يک سنگ سياه گرانيت قشنگ خوابيده ام و احتمالاً هيچ خوابي نمي بينم.
من «والده مکرمه» هستم، وقتي اعضاي هيات مديره شرکت پسرم براي خودشيريني 20 آگهي تسليت در 20 روزنامه معتبر چاپ مي کنند..
من «همسري مهربان و مادري فداکار» هستم، وقتي شوهرم براي اثبات وفاداري اش- البته تا چهلم- آگهي وفات مرا در صفحه اول پرتيراژترين روزنامه شهر به چاپ مي رساند.
من «زوجه» هستم، وقتي شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضي دادگاه خانواده قبول مي کند به من و دختر شش ساله ام ماهيانه فقط بيست و پنج هزار تومان ، بدهد.
من «سرپرست خانوار» هستم، وقتي شوهرم چهار سال پيش با کاميون قراضه اش از گردنه حيران رد نشد و براي هميشه در ته دره خوابيد.
من «خوشگله» هستم، وقتي پسرهاي جوان محله زير تير چراغ برق وقت شان را بيهوده مي گذرانند.
من «مجيد» هستم، وقتي در ايستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد مي ايستد و شوهرم مرا از پياده رو مقابل صدا مي زند.
من «ضعيفه» هستم، وقتي ريش سفيدهاي فاميل مي خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگيرند.
من «بي بي» هستم، وقتي تبديل به يک شيء آرکائيک مي شوم و نوه و نتيجه هايم تيک تيک از من عکس مي گيرند.
من «مامي» هستم، وقتي دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازي مي کند.
من «مادر» هستم، وقتي مورد شماتت همسرم قرار مي گيرم چون آن روز به يک مهماني زنانه رفته بودم و غذاي بچه ها را درست نکرده بودم.
من «زنيکه» هستم، وقتي مرد همسايه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشينش در پارکينگ مي شنود.
من «ماماني» هستم، وقتي بچه هايم خرم مي کنند تا خلاف هايشان را به پدرشان نگويم.
من «ننه» هستم، وقتي شليته مي پوشم و چارقدم را با سنجاق زير گلويم محکم مي کنم و نوه ام خجالت مي کشد به دوستانش بگويد من مادربزرگش هستم... به آنها مي گويد من خدمتکار پير مادرش هستم.
من «يک کدبانوي تمام عيار» هستم، وقتي شوهرم آروغ هاي بودار مي زند و کمربندش را روي شکم برآمده اش جابه جا مي کند.
من «بانو» هستم، وقتي از مرز پنجاه سالگي گذشته ام و هيچ مردي دلش نمي خواهد وقتش را با من تلف بکند.
من در ماه اول عروسي ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمي، عزيزم، عشق من، پيشي، قشنگم، عسلم، ويتامين و...» هستم.
من در فريادهاي شبانه شوهرم، وقتي دير به خانه مي آيد، چند تار موي زنانه روي يقه کتش است و دهانش بوي سگ مرده مي دهد، «سليطه» هستم.
من در ادبيات ديرپاي اين کهن بوم ؛ «دليله محتاله، نفس محيله مکاره، مار، ابليس، شجره مثمره، اثيري، لکاته و...» هستم.
دامادم به من «وروره جادو» مي گويد.
حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفي صدا مي زند.
من «مادر فولادزره» هستم، وقتي بر سر حقوقم با اين و آن مي جنگم.
مادرم مرا به خان روستا «کنيز» شما معرفي مي کند.
من کیستم؟
......